بيوگرافي حميد رادان

hamid radan

به نوشته روزنامه بين المللي نگاه ورزشي شماره 1007

حميد رادان دريک خانواده فرهنگي- ورزشي 11 نفره (5 پسر و 4 دختر) از پدر مومني که اصليتش متعلق به تفت يزد بود در کربلا (1333) متولد و در تهران بزرگ شد. در ميان برادران و خواهران تحصيلکرده و فرهنگي اش، اگرچه برادرش عباس فوتباليست دانشگاه تهران بود و در دهه شصت مديرکل برنامه ريزي سازمان تربيت بدني و مدير کل تربيت بدني استان تهران شد و اگرچه برادر ديگرش دکتر کاظم رادان زماني دروازه بان بود و بعدها استاد دانشگاه و جراح معروف خوزستان ورئيس بيمارستان سينا و اروندرود در اهواز شد اما حکايت حميد حکايت ديگري است .او روزهايي را به ياد مي آورد که با کامل انجبيني و ضياء قريشي و عدنان زاهدي و .... تيم فوتبال کوچه مروي را تشکيل داده و حتي بچه هاي نامدار چهارصد دستگاه را برده بودند، اما سرنوشت او به سرنوشت بسياري از ستاره هاي ايران گره خورد و او با هدايت تيم هاي نوجوانان و جوانان شريعتي (متعلق به آموزش و پرورش)، باشگاه نفت، تيم هاي پايه (نوجوانان، جوانان و اميدها) سايپا، و منتخب نوجوانان تهران با يار غارش قاسم عليجاني در دهه هاي شصت و هفتاد نه تنها در سطح کشور درخشيد بلکه با کشف و هدايت ستاره هايي چون مهدي مهدوي کيا، علي کريمي، جواد نکونام، رسول خطيبي، حامد کاويان پور، ليث نوبري و .... در استعداد يابي و پرورش ستاره هاي نسل امروز فوتبال نيز گام هاي بلندي برداشت.خاطراتش از کامل انجبيني هنوز حلاوت خاصي دارد. اوايل دهه 50، وقتي که {کامل} در نقش دفاع جلوزن بازي مي کرد و در تمرينات تيم افسر دل پرويز دهداري را مي برد، او بود که همبازي اش را به تمرينات عباس کردنوري و پرويز دهداري برد. او بود که کامل را به تهران جوان برد و به آقا فکري معرفي کرد. هنوز به ياد دارد روزهايي را که آقا فکري از کامل چهار تا عکس خواست تا پرونده اش را تکميل کند و آنها به ساختمان پلاسکو رفتند و چند تا عکس فوري با مزه گرفتند. عکسي که هنوز ديدنش خاطرات شيرين قديم و نوستالژي آن را زنده مي کند. {کامل} در تهران جوان بود که درخشيد وبعدها آقا فکري او را به تراکتورسازي مي برد و بعدترها به اردوي تيم ملي دعوت شد .خاطرات رادان از مسابقات نوجوانان تهران نيز هنوز مثل عکس هاي سياه و سفيد جالب است. روزهايي که مسابقات نوجوانان از ساعت 6 صبح در زمين شماره 2 امجديه شروع مي شود و بچه ها دنيا را روي سرشان برمي داشتند. همان روزها که پرويز ابوطالب، مهدي مهدوي کيا را از بين 200 بازيکن دعوت شده خط زد، اما رادان که در فوتبال مهدي جرقه هايي از استعداد ناب فوتبال ايراني کشف کرده بود، آدرس مغازه پدري مهدي در ميدان شوش را از احمد شفيع مربي نوجواني مهدي مهدوي کيا گرفت تا او را همراه تيم نوجوانان نفت (نماينده استان تهران) به قهرماني کشور ببرد. برادر مهدي گفت که ستاره کوچک از اينکه خط خورده، بسيار غمگين است و منزوي شده است. شايد اگر آن روز رادان دنبال مهدوي کيا نمي رفت و مهدي در شيراز با گل هايش نمي درخشيد، سرنوشت چهره نامدار فوتبال ايران در راهي ديگر مي افتاد.بعد از بازگشت از شيراز بود که رادان، عکس مهدي را در کيهان ورزشي چاپ کرد و زير آن نوشت: او را به خاطر بسپاريد. او در آينده فوتبال آسيا خواهد درخشيد. در مسابقات قهرماني کشور 1373 بود که رادان با بهره گيري از توپچي هاي آينده داري چون رسول خطيبي، علي کريمي، جواد نکونام و حامد کاويانپور، تيم نوجوانان تهران را نايب قهرمان کشور کرد وقتي گريه بچه ها را در غم از دست دادن قهرماني ديد بهآنها نويد داد که شما قهرمانان واقعي اين رقابت ها هستيد، شما در مصاف با رقيباني که سن پدرانتان را داشتند، باختيد. بعد از همين مسابقات بود که علي کريمي را از ليست اردوي تيم ملي نوجوانان خط زدند، اما رادان که اعتقاد عجيبي به آينده علي داشت در تيم هاي نفت و سايپا از علي کريمي در هر 11 پست تيم (حتي دروازه باني) هم استفاده کرد و روزهاي پرورش و شتاب و اوج گيري کريمي را به چشم ديد.همچنين که پروازها و اوج گيري هاي جواد نکونام را هم به چشم خود درتيم هاي نوجوانان نفت و سايپا که توسط او و قاسم عليجاني هدايت مي شد ديد و سال ها بعد دست جواد را گرفت و به تيمسار ملاحي در تيم بزرگسالان پاس سپرد.همان پاسي که نه تنها سکوي پرتاب جواد بود که قبل از او هم، ستاره اي چون ليث ناصري(نوبري) را از قرچک کشف کرده و در نوجوانان شريعتي پرورش داده و بعد ها به پاس منتقل کرده و هر دو چهره از پاس به تيم ملي رسيدند.اما حکايت آشنايي رادان با سوارکاري هم ريشه در سال هاي دهه 50 دارد. علاقه آتشين او به دنياي اسب و اسبداري و اسبدواني از همان سال ها آغاز و در اويل دهه 60 در فدراسيون آيرملو، به عضويت اش در کميته فني سوارکاري کورس منجر شد. او نخستين کسي بود که براي سوارکاران گنبد لباس هاي متحدالشکل با شماره هاي ثابت(از 1 تا 18) تهيه کرد. قبل از آن داوران، سواران را فقط از روي کلاه هايشان مي شناختند و سوارکاران ترکمن با لباس هاي مندرس و چروکيده شخصي شان در کورس ها شرکت مي کردند.رادان که در دهه شصت عضو تحريريه قديمي ترين نشريه ورزشي ايران (کيهان ورزشي) بود و به خاطر حضور او حتي گاهي جلد هاي اين مجله معتبر به سوارکاري گنبد اختصاص مي يافت، براي اولين بار روش تايم گيري از حرکت اسب ها (از خط استارت تا خط پايان) را اعمال و زمان هاي بدست آمده را در مجله چاپ کرد. از همان زمان بود که گنبدي ها روش تايم گيري را ادامه مي دهند. او در زمان رياست فرجي بر فدراسيون سوارکاري ايران، پيشنهاد داد روش چيدن اسب ها در کورس هاي مختلف از {گروهي} به {امتيازي} تغيير يابد که چنين نيز شد اما اين موضوع بعد ها به حاشيه کشيده شد.رادان در سال هاي بعد با واردات اسب هاي گران قيمت و حضور در کورس هاي داخلي و بين المللي، خدمت به سوارکاري را به فوتبال ترجيح داد اما هميشه از اينکه نبرد با چاپلوسان در ورزش سوارکاري، سخت تر از حضور در مبارزات فوتبالي است، شکوه ها داشت. او علاقه ويژه اي به مردم اسب دوست ترکمن صحرا دارد و دوست دارد آنجا تبديل به قطب بين المللي ورزشي اسبدواني شود.رادان که در سه دهه اخير، اسبداري مي کند با خريدن اسب هاي معتبر از معروفترين حراجي هاي دنيا (تاترسلز از نيومارکت انگليس) اقداماتي براي اصلاح نژاد و بهبود کيفيت اسب هاي {تروبرد} کرده است و اسب هاي او با عنوان { ريو } در تهران و ترکمن صحرا علاقه مندان بسياري دارد. گاهي حتي ديده شده که پشت اتوبوس ها و ميني بوس هاي منطقه هم يادي از اسب هاي معروف او شده است. ريو کالکشن، ريو دنسر، ريو شيک و اخيرا ريو امپليکيشن در ايران و دو اسب { کلاسيک بليد } و { دان چلينگ وورث } چندين بار در کورس دوبي به مقام هاي نايب قهرماني و سومي رسيده و باعث اهتزاز پرچم عزيز ايران شده اند.رادان که عضو کميته فني سوارکاري تهران است از سال 1385 مبادرت به تاسيس باشگاه اسبدواني و پرورش اسب هاي اصيل در منطقه آران واقع در تهران دشت (جاده قديم کرج-هشتگرد) کرده که افتتاح آن در هفته دولت امسال توسط فرماندار هشتگرد و مسئولان جهاد سازندگي به وقوع پيوست. اين باشگاه به پرورش بيش از 30 راس اسب همت گماشته و در صدد گسترش پروژه هاي بين المللي اش است.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ